این روزها شاهد تقلیدکورکورانه سازمانها در صنایع مختلف هستیم که یکی از دلایل آن ناتوانی فکری سازمانها نسبت به شناخت رقبا و مصرفکننده است. این ناتوانی فکری که نشأت گرفته از جذب مدیران ناتوان و همچنین عدم استفاده از سرمایه فکری به منظور خلق و افزایش ارزش سازمانی است. مدیران ناتوان به منظور بقای سازمان دست به سیاستهایی چون تقلید محصولات و سیاستهای فروش از رهبران بازار میکنند که این تقلید در صنعت قطعات خودرو بسیار رایج بوده است. صنعتی که در صورت عدم رعایت اصول مهندسی خسارتهای جبران ناپذیری دارد. در طول چند سال گذشته، ایران شاهد تغییر و تحولات بسیار در صنعت خودرو و قطعات مصرفی خودرو بوده است. یکی از این تغییرات که بسیار مشهود و با اهمیت میباشد؛ پدیده جهان بدون مرز (دهکده جهانی) است که همواره مورد توجه کارشناسان و صاحب نظران میباشد. گواه روشن این مسأله، تغییر محل تولید کارخانههای خودرو سازی و قطعه سازی است که در زمان گذشته اروپای غربی و آمریکای جنوبی و ژاپن مهد تولید خودرو وقطعات خودرو بودند، در حالی که در طول چند سال اخیر برندهای بزرگ به کشورهای آسیایی منتقل شدند. در این میان شرکتهای قطعه سازی نیز نسبت به گذشته تغییرات حائز اهمیتی را در استراتژیها و محصولات خود داشتهاند و با توجه به کیفیت و تنوع محصولات خود چه در بازارهای داخلی و خارجی نقش بسزایی در این میان داشتهاند. اما آنچه که این سازمانهای به سمت ثبات پایداری میبرد توانمندی فکری این سازمانها است. توانمندی فکری، منبع نهفتهای است که سازمانها و برندهای توسعه یافته از آن به صورت بهینه استفاده میکنند و در این بازار رقابتی به عنوان رهبر در صنعت خود میپردازند. در کنار سازمانهای توسعه یافته، شرکتهایی ه, ...ادامه مطلب