دنده 6

متن مرتبط با «زباله» در سایت دنده 6 نوشته شده است

زندگی در مرتع زباله

  • نرگس جودکی | پیرزن و پسرک چنان به شتاب از روستا دور می شوند که عبداله موتورسوار و مسعود با خودرو پژو هرچه بر پدال می فشارند، در مسیر خاکی و سنگلاخ به گرد پایشان نمی رسند. پاهای پسرک از پشت سر کج و معوج می شود، اما محمد با صورت خندان پیشتاز مادربزرگ است و مادربزرگ با گونی لوله شده زیر بغل و دمپایی پلاستیکی به پا می دوند. می دوند و از روستای آبا و اجدادی شان میانلو دور می شوند، از ساحل دلنواز خلیج فارس دور می شوند و به کومه های زباله نزدیک. پسر هر پلاستکی را با شوق به مادربزرگ نشان می دهد و این جست وجو تا غروب آفتاب ادامه دارد. تا وقتی کیسه مادربزرگ از پلاستیک پر شود. پولی برای کف دستی نان.آن سوتر پشت چند تپه ماهور، حجم زباله ها بیشتر و بیشتر می شود. انبوه زباله های متلاشی متعفن و ردیف ردیف کیسه های زباله تازه رسیده مملو از بطری های نوشابه و ظروف پلاستیکی. چند گله بز بر سفره زباله مشغول چریدن اند. گله خاطره سبز علف را فراموش کرده، هر بز گوشه ای از یک پلاستیک را به دندان گرفته و سخت می جود. ماشین های شهرداری و شرکت نفت زباله های تازه می آورند. چوپان ها و نگهبان سایت زباله آموخته بوی زباله، روی تل زباله های آفتاب خورده شوخی می کنند.ساکنان روستای میانلو یا همان قلعه میانِ قدیم بعد از صنعتی شدن منطقه عسلویه و بندر کنگان زندگی دیگری را تجربه می کنند. زندگی در تنگنای ماندن و رفتن، دامداری , ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها